فروزان کوچولوی منفروزان کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

دختر کوچولوی من

سفر بابایی

لالا لالا گل مینا                            بخواب آروم گل بابا                                             بابا رفته سفر کرده                              &nbs...
23 آذر 1392

آخه کی میای عزیزکم.............

دخملی ناز مامان...نمیدونم چرا اینقده بی تاب دیدنت شدم. دوست دارم ببینمت... یعنی شبیه کی میشی بابایی میگه میشه یه نرگس کوچولو.... ولی مژه هاش شبیه من بشه هااااااااااااااا  ( آخه مژه های بابایی از من قشنگتره) ولی عزیزم هر طوری که باشی برای من عزیزترینی....عاشقانه دوست دارم گل من. دخترم این روزها داره میگذره و من منتظر اومدنتم...ماشاله دیگه سنگین شدی و مامانی خیلی   سختش شده بشینه و بلند شه....تا بخوابم که دیگه نگووووووو.. شما همش شیطونی کن و منم توی رویا غرق میشم  تنبلی نمیکنم ولی دکترم میگه پیاده روی نکنم...شاید دیگه هفته های اخر بذاره ولی من توی خونه به فعالیتهام ادامه میدم...... ...
20 آذر 1392

دیروز من و دخملی

عزیزدلم، حدود 40 روز دیگه تا اومدنت مونده و وقتی به بودنت فکر میکنم. وقتی میبینم میای و دل و دنیامو روشن میکنی سراپا شوق میشم.. میای و با اومدنت جون تازه ای به من خسته میدی .. میای و با خنده هات دل شکسته منو آروم میکنی.. میای و دستای کوچیکت میشه پناه خستیگیهای من.. دختر نازنینم دوست دارم بیای و هر چه زودتر ببینمت... واسه دیدنت لحظه شماری میکنم . برای بوئیدنت لبریز عشقم و واسه داشتنت دنیا رو به هم میریزم. امروز وقتی برگ های پاییزی رقص کنان میومدن زمین احساس تازگی داشتم. پیش خودم زمزمه کردم پاییز چه زیباست....... ولی پاییز امسال  به تازگی بهار بود واسه من.... بهاری که هیچ وقت یادم نمیره که تو...
14 آذر 1392
1